سفید روی
چون ماندن ما دمی است اندر دنیا
آلوده چرا کنیم خود بد بیجا
دستی به نکو بریم تا در اخری
باشیم سپید روی جانب رب ما
احسان
درخلق وجودم آن جلیل رحمان
نیکی بنهاد در کمالش درجان
تازاده شدم خلق بدیداین فتّان
نامم زنهاد پاک من شد احسان
عروس دهر
آید در تو عروس دهری طناز
دارد توجهاز از هوس ها وآز
گوید که کنیم زندگی را آغاز
مردی که برانی ازدرخود او باز؟