شکر فراوان
هروقت که می بینم ازاین پا لنگد
یادست شکسته دست گردن بندد
یا شخص زدرد بد به خود می پیچد
بس شکر کنم که دور از حال بد
قفل لب
دو روز زندگی شادی بکن تو
زسینه ریشه ی غصه بکن تو
که از غم جز مرارت تو چه حاصل
به خنده قفل لب های شکن تو
خودشناسى
آید سرآدم بد وخوب از خود اوست
گردى ِز ِچه ِبین دِگران علت دوست
در خوى خودت بکن کمى اندیشه
تا بازشناسى تو خودت که عجب عدوست