تنگ نظر
ای تنگ نظر تا به کی آخر تو کنی تنگ
آن دیده که از آن دل صاف تو شده سنگ
بگشای نظر ناظر خود را به نظر بین
کین دیده گشاید توزمانی که رود چنگ
شوخی
شوخی شکند شیشه ی آن شخصیتت را
بر باد فنا می دهد آن حیثیتت را
خواهی که شود حرمت تو حفظ به دیگر
خوددار که زایل نکند تربیتت را
نماز
آیاکه شود شوم یکی از آنان
آنان که همیشه از گنه خود داران
آنان که خشوع در نمازش رخشان
آنان که خدا کند به رحمت باران